و عشق مشکل بود
دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۲ ق.ظ |
فرخنده (ری را) آشوری |
۰ نظر
می تواند تا ابد عاشقم باشد
و این اتفاق غمگینانه ای است.
عشقی در درونش ریشه دوانده که هیچگاه او را ترک نمی کند. او همان کسی است که من می دانم حتی سالیان بعد، لحظه ای که در کنار زنی دیگر و فرزندانش در حال ترک کردن دنیاست فقط به من فکر خواهد کرد و اینکه چرا هنگام خداحافظی آنجا نیستم که دستانش را بفشارم و گرمای دستم او را به زندگی بازگرداند.
او کسی است که من هر گاه در زندگی کم بیاورم یادم می آید فلانی در یک جایی از دنیا دارد به من فکر می کند، که من در میانه تمام مشغله هایش لیز می خورم در ذهنش و قلبش را فشار می دهم.
من مدت هاست از حجم عشقی که در چشمانش می خوانم دلم می سوزد و هر بار برای آن همه عشق پاک می میرم.
رفیق جان ببخش که از تمام دنیا دلت را به کسی بستی که تمام عاشقانه هایت در پس خنده و شوخی می گرید.
کاش بلد بودم خودم را از ذهنت و قلبت پاک کنم.
- ۹۷/۰۷/۰۹