زنی در فرودگاه

در خانه من مَحرَم باشید لطفا.

زنی در فرودگاه

در خانه من مَحرَم باشید لطفا.

نباید بازگشت خدایا

پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۵۶ ب.ظ | فرخنده (ری را) آشوری | ۰ نظر

چایی که دم می گنم انگار می آیی کمی آن طرف تر از من می نشینی، آن هم تویی که تابحال با من چایی ننوشیده ای، بعد به سرم می زند که به سمت تو بازگردم، به سمت تویی که حتی روز تولدم به یادم نبودی...

کاش دوایی برای شکستن قلب بود.

تو انتخابت را برای زندگیت کردی و من انتخابت نبودم...

روزی که آمدی نگاهت کردم و گفتم کاش انسان باشی و حالا میان اشک ها می گویم خدایا کاش کمی انسان بود و با ته مانده من بازی نمی کرد....

  • ۹۷/۰۱/۲۳
  • فرخنده (ری را) آشوری