زنی در فرودگاه

در خانه من مَحرَم باشید لطفا.

زنی در فرودگاه

در خانه من مَحرَم باشید لطفا.

روزِ روشن رفت

دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ب.ظ | فرخنده (ری را) آشوری | ۰ نظر

او که شبانه چمدان می بندد، آدمی ست غمگین، آدمی ست که هنوز امید دارد کسی جلوی رفتنش را بگیرد، او هنوز رفتن را بغل نگرفته و او را دوست نمی دارد، او دلش نمی خواهد برود و به اشارتی باز می گردد.

اما او که در روز روشن می رود. می رود. می رود.

او دیگر باز نمی گردد.

  • ۹۵/۰۹/۱۵
  • فرخنده (ری را) آشوری