زنی در فرودگاه
در خانه من مَحرَم باشید لطفا.
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
زنی در فرودگاه
در خانه من مَحرَم باشید لطفا.
اینجا کسی در حال متولد شدن است.
طبقه بندی موضوعی
من+تو
(۱۴)
عبادات
(۶)
شعرهایم
(۷)
در کوچه صدای پا می آید.
(۱۸)
مزرعه را ملخ ها اشغال کردند.
(۱۷)
می بینی جانِ جانا؟
(۷)
داستان کوتاه
(۱)
مانیفست
(۱)
بایگانی
بهمن ۱۳۹۹
(۱)
مهر ۱۳۹۹
(۲)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱)
مهر ۱۳۹۷
(۳)
شهریور ۱۳۹۷
(۲)
فروردين ۱۳۹۷
(۲)
دی ۱۳۹۶
(۱)
آذر ۱۳۹۶
(۱)
آبان ۱۳۹۶
(۴)
مهر ۱۳۹۶
(۴)
شهریور ۱۳۹۶
(۱)
مرداد ۱۳۹۶
(۱)
خرداد ۱۳۹۶
(۱)
بهمن ۱۳۹۵
(۲)
دی ۱۳۹۵
(۱)
آذر ۱۳۹۵
(۴)
آبان ۱۳۹۵
(۱)
مهر ۱۳۹۵
(۲)
شهریور ۱۳۹۵
(۷)
مرداد ۱۳۹۵
(۳)
تیر ۱۳۹۵
(۲)
خرداد ۱۳۹۵
(۳)
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۲)
فروردين ۱۳۹۵
(۳)
اسفند ۱۳۹۴
(۳)
بهمن ۱۳۹۴
(۴)
دی ۱۳۹۴
(۸)
آذر ۱۳۹۴
(۹)
آبان ۱۳۹۴
(۶)
مهر ۱۳۹۴
(۳)
شهریور ۱۳۹۴
(۶)
مرداد ۱۳۹۴
(۹)
خرداد ۱۳۹۴
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۴
(۱)
.....
جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۷ ب.ظ
|
فرخنده (ری را) آشوری
|
۰ نظر
سرد بودم
از دهانش
افتادم.
۹۵/۰۶/۱۲
فرخنده (ری را) آشوری