زنی در فرودگاه

در خانه من مَحرَم باشید لطفا.

زنی در فرودگاه

در خانه من مَحرَم باشید لطفا.

ما قاتل خویشیم

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ب.ظ | فرخنده (ری را) آشوری | ۲ نظر

برادرزاده ام بهداد اواخر سال سوم زندگی اش را سپری می کند و من اواخر دهه سوم زندگی ام را. او هر کجا می رود لامپ ها را روشن می کند و روزها را روشن تر از آنچه هست می خواهد. من اما شب ها هم از نور تا بشود فرار می کنم و به تاریکی مانوس ترم تا روشنایی. او از درهای بسته بدش می آید، درب حیاط را باز می گذارد، درب هال، اتاق و... را باز می گذارد، من اما به حصار معتقد شده ام، حتی درب افکارم را هم قفل می زنم، او از هر چیز کوچکی شگفت زده می شود، من از شگفتی ها هم دیگر به وجد نمی آیم، او لحظه هایی که به دلخواهش نیستم اعلام می کند که دوستم ندارد و من مرض کوفتیِ دوست داشتن دارم و هنوز نمی توانم به آدم هایی که راحت می شکنندَم بگویم که دوستشان ندارم، او دوست داشتنی هایش را با هر ترفندی شده حتی گریه به دست می آورد، من دوست داشتنی هایم را راحت از دست می دهم، و...

او معنی دیگران را نمی فهمد و من معنی خودم را، من هربار تصمیم می گیرم اینبار برای خودم بجنگم نه کسانی که هیچگاه برایم نجنگیده اند و همیشه برایشان به آب و آتش زده ام، اما هربار تصمیمم را فراموش می کنم، نه برادرزاده ام فرد متفاوتیست و نه من، من تغییر یافته ی هزاران بهداد هستم، میلیون ها من اینجا زندگی می کنند که خودشان را یا سالها قبل کُشته اند یا جایی جا گذاشته اند...

اینهمه تفاوت از کجاست؟ او شبیه کودکی های من است، کجا و کِی سه سالگیم سی ساله شده است؟ از کی دیگر کِرم های باغچه را به پیله نکِشاندم تا پروانه ای متولد شود و یادم باشد آدم ها پرندگانی اند که روزی از بامم پرواز می کنند؟ چه شد که بجای قانون هایم، قانون های زمین را پذیرفتم؟؟؟ و...

حالا هربار که فکر می کنم او ممکن است روزی شبیه من شود بغضِ گلویم متورم تر می شود...


* پ.ن: بی خوابی زده است به سرم

** برچسب: من دستم به خون خودم آلوده است.


+ نوشته شده در 11 تیر 94

  • ۹۴/۰۵/۱۲
  • فرخنده (ری را) آشوری

نظرات  (۲)

چه حقیقت ِ تلخی رو گوشزد کردی، چقدر تلخ شبیه ِ همیم.
پاسخ:
آره متاسفانه...
همه همینطوریم، نمیدونم شاید هم درستش همینه و باید این پروسه طی بشه
بیخوابی این روزا زده به سر همه!
پاسخ:
اره واقعا
همه باید درمان بشویم همانا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی